بصیرتی

بصیرت به معنای نگاه دقیق و روشن به امور است و این هدف ماست

بصیرتی

بصیرت به معنای نگاه دقیق و روشن به امور است و این هدف ماست

بصیرت یعنى - آگاهى علمى ، - آگاهى عملى ، همراه با نکته سنجى و درایت و فهم ( عقلانیت و فهم ) . - انسجام و وحدت ملى - دشمن شناسى - بصیرت به تعبیر امیرمؤمنان ، یعنى مشاهده درست و دقیق حوادث ، تفکر و تدبر در آنها و سنجیدن مسائل و حوادث . رهبر فرزانه انقلاب در توضیح دقیق بصیرت مى فرماید : « بصیرت را در دو سطح میتوانیم تعریف کنیم . یک سطح ، سطح اصولى و لایه‌ى زیرین بصیرت است . انسان در انتخاب جهان‌بینى و فهم اساسى مفاهیم توحیدى ، با نگاه توحیدى به جهان طبیعت ، یک بصیرتى پیدا میکند . . . . این ، پایه‌ى اساسى معرفت است پایه‌ى اساسى بصیرت است . این بصیرت خیلى چیز لازمى است این را باید ما در خودمان تأمین کنیم . بصیرت در حقیقت زمینه‌ى همه‌ى تلاشها و مبارزات انسانى در جامعه است . این یک سطح بصیرت . بجز این سطح وسیع بصیرت و لایه‌ى عمیق بصیرت ، در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بى‌بصیرتى عارض انسان شود . انسان باید بصیرت پیدا کند . این بصیرت به چه معناست ؟ یعنى چه بصیرت پیدا کند ؟ چه جورى میشود این بصیرت را پیدا کرد ؟ این بصیرتى که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روى آن تکیه و تأکید شده ، به معناى این است که انسان در حوادثى که پیرامون او میگذرد و در حوادثى که پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا میکند ، تدبر کند سعى کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحى عبور نکند به تعبیر امیرالمؤمنین ، اعتبار کند : « رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر » فکر کند و بر اساس این فکر ، اعتبار کند . یعنى با تدبر مسائل را بسنجد - « و اعتبر فأبصر » - با این سنجش ، بصیرت پیدا کند . حوادث را درست نگاه کردن ، درست سنجیدن ، در آنها تدبر کردن ، در انسان بصیرت ایجاد میکند یعنى بینائى ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود . امیرالمؤمنین ( علیه الصّلاه و السّلام ) در جاى دیگر میفرماید : « فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر » . . . » ( سخنان مقام معظم رهبرى در جمع دانشجویان استان قم 1389 )

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

جنگ اراده ها

ehsan mollaei | پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۵۷ ق.ظ

شرطی سازی:

      شرطی شدن کلاسیک چسیت؟

یادگیری از طریق متداعی شدن محرک خنثی با محرکی معنادار و کسب توانایی فراخوانی پاسخ مشابه.  بعنوان مثال : پدری بچه اش را برای قدم زدن بیرون می برد بچه دستش را دراز می کند تا گلی صورتی را بگیرد اما زنبوری که روی آن گل نشسته او را نیش میزند .روز بعد مادرش چند گل صورتی می آورد تا بچه بو کند ا و به محض دیدن گل صورتی زیر گریه میزند.

ترس این بچه از دیدن گل صورتی فرایند یادگیری از طریق شرطی شدن کلاسیک را نشان میدهد که در آن محرکی خنثی (گل) با محرکی بااهمیت (درد نیش زنبور) متداعی می شود و ظرفیت فراخوانی پاسخی مشابه (ترس) را کسب می کند.(همان)

مثالی دیگر:

یک روز فردی به سیرک میرود و میبیند که فیلی را به نهالی بسته اند و فیل بدون هیچ تلاشی آرام و بی حرکت ایستاده است فرد تعجب میکند و از فیلبان سوال میکند که فیل میتواند با یک تکان کوچک نهال را از جا در بیاورد چطور است که هیچ تلاشی نمیکند؟؟؟؟

فرد جواب میدهد که وقتی فیل کوچک بود ما آن را به درخت می بستیم و این کار ماهها طول کشید وقتی فیل میبیند که تلاش و تحرکش جواب نمی دهد به مرور تسلیم میشود و دیگر تلاشی نمیکند و حالا هم که بزرگ شده ما آن را به نهال میبندیم و آن با تصور کودکیش دیگر تلاشی برای نجات خودش نمیکند.

این را میگویند شرطی سازی حیوانات ، که نسبت به انسان بالغ آسان تر است و در زمان های کمتری به نتیجه می رسد و دوام بیشتری دارد

و این را باید گفت که انسان ها هم قابل شرطی سازی هستند ولی نیاز به زمان و حوصله بیشتری می باشد و اگر این اتفاق بیفتد فرد به صورت ناخوداگاه مناسب با خواسته ما عمل میکند ولی راز آن در استمرار و روش صحیح اجرای شرطی سازی است

غرب مستعمره تمدن اسلامی و شرق:

شاید از تیتر تعجب کردید ، باید به شما دوستان بگویم که یکی از معانی استعمار به معنی آباد کردن است که انگلستان و غرب با همین شعار دست به غارت ملل شرق و آفریقا و .... زدند ولی در دوران تمدن اسلامی (که اصلا خیلی ها حتی نمی دانند چنین دورانی وجود داشته) غرب در بربریت و توحش خودش سِیر میکرد در دورانی که حتی استحمام هنوز جزو دایره لغاتی آنها نبوده و به مدد شرق و اسلام  مورد استعمار واقعی با تعریفی که داشتیم قرار میگیرد و می شود غربی توسعه یافته و پیشرفته ای که الان مشاهده میکنیم، این را من نمی گویم بلکه ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭﻳﻞ ﺩﻭﺭﺍﻧﺖ ﻣﻮﺭّﺥ ﺷﻬﻴﺮ غربی ها  "ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻃﻰ 5 ﻗﺮﻥ (ﺍﺯ ﻗﺮﻥ ﺩﻭّﻡ ﺗﺎ ﺷﺸﻢ ﺍﺳﻠﺎﻣﻰ) ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻧﻴﺮﻭ، ﻧﻈﻢ، ﺑﺴﻂ ﻗﻠﻤﺮﻭ، ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻧﻴﻚ، ﺗﻜﺎﻣﻞ ﺳﻄﺢ ﺯﻧﺪﮔﻰ، ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻰ، ﺧﻮﺷﺮﻓﺘﺎﺭﻯ ﺑﺎ ﭘﻴﺮﻭﺍﻥ ﺍﺩﻳﺎﻥ ﺩﻳﮕﺮ، ﺍﺩﺑﻴّﺎﺕ، ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻋﻠﻤﻰ ﻭ ﻋﻠﻮﻡ، ﻃﺐ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ، ﭘﻴﺸﺎﻫﻨﮓ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩ".

ﻭ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻭﺭﺷﻨﺎﺱ ﻣﻌﺮﻭﻓشان ﮔﻮﺳﺘﺎﻭﻟﻮﺑﻮﻥ: "... ﻧﻔﻮﺫ ﻓﻜﺮﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﻓﻨﻮﻥ ﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎﺋﻴﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻛﻠّﻰ ﺑﻰ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ، ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎ 600 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﺎ ﺍﺭﻭﭘﺎﺋﻴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ"

ﺍﻳﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻏﺎﺯ »ﺻﻨﻌﺘﻰ ﺷﺪﻥ ﻏﺮﺏ« ﻭ »ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﺼﺮﻑ ﺷﺪﻥ ﺷﺮﻕ« ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪﻩ، ﭼﻨﺎﻥ ﺭﻭﺡ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺮﻕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻛﻪ ﺍﺻﺎﻟﺖ، ﺳﻮﺍﺑﻖ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﻋﻠﻤﻰ، ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﺫﺍﺗﻰ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﻗﺪﺭﺗﻬﺎﻯ ﺧﻠﺎﻕ ﺭﻭﺣﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﺑﻮﻥ ﻭ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ، به طوری که حالا هم که یک فیل بزرگ شده اند باز هم چشمشان به دهان و دست و پای غرب خیره شده و آه و حسرت غربیهایی را میخورند که در علم و تکنولوژی دست پرورده خودمان هستند، و به جای تحرک ایستاده اند و پیشرفت آنها را تحسین میکنند

ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺻﻠﻰ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﻰ ﺷﺮﻕ:

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻏﺎﻟﺐ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺸﺮﻕ ﺯﻣﻴﻦ ﻳﻚ ﻧﻮﻉ، "ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﻘﺎﺭﺕ" ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍﻯ -ﺩﺭ ﺧﻮﺩ- ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺮﺑﻴﻬﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ. ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻳﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﻘﺎﺭﺕ؛ ﭼﺸﻢ ﺍﻣﻴﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﻏﺮﺏ- ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻴﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﻳﻚ ﺟﻨﺲ ﺑﺮﺗﺮ! ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ- ﺩﻭﺧﺘﻪ، ﻭ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺮﺹ ﻭ ﻭﻟﻊ ﺯﻧﻨﺪﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﺭﻭﻯ ﻓﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻫﺎﻯ ﺗﻤﺪﻥ ﻏﺮﺑﻰ-/ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻗﺒﻴﻞ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﮔﻮﻳﺎ ﻏﺮﺏ ﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﺿﻌﻒ ﺭﻭﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﻟﺬﺍ درﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﻣﺼﻨﻮﻋﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺗﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﻭﻫﺎ ﻭ ﻛﺎﻟﺎﻫﺎﻯ ﻧﺎﻣﺮﻏﻮﺏ ﺩﻳﮕﺮ، ﺣﺘﻰ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﻯ ﻛﻬﻨﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ جهان اسلام ﻣﻰ ﻓﺮﺳﺘﺪ. ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﻓﺎﺿﻠﺎﺏ

ﻭ ﻛﺜﺎﻓﺎﺕ ﺗﻤﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺷﺮﻕ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﻓﻀﻠﺎﺏ‌ﻫﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻓﻴﻠﻤﻬﺎﻯ ﺑﺪﺁﻣﻮﺯ ﺳﻜﺴﻰ ﻭ ﮔﺎﻧﮕﺴﺘﺮ ﺑﺎﺯﻯ، ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻮﺍﺩّ ﻣﺨﺪّﺭﻩ، ﻫﻤﺎﻥ ﻫﻴﭙﻰ‌ﻫﺎ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻴﺘﻠﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻣﺸﺮﻕ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺧﻨﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻓﻀﺎﻯ ﭘﺎﻙ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻴﻄﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﻛﺎﻓﻰ ﻣﺘﻌﻔﻦﺁﻟﻮﺩﻩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﻌﻠﻮﻝ ﺗﻔﻮﻕ ﺻﻨﻌﺘﻰ ﻏﺮﺏ ﺑﻮﺩﻩ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺻﻠﻰ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﻰ ﺷﺮﻕ ﺍﺳﺖ. ﺯﻳﺮﺍ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﭘﺎ ﻧﻤﻰ ﺧﻴﺰﻧﺪ ﻭ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ ﻛﻮﺷﺸﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺠﺪﻳﺪ ﺣﻴﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻛﺮﺩ. ﻋﻠﺎﺋﻢ ﺍﻳﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺆﻭﻥ ﺯﻧﺪﮔﻰ ایرانیان ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﺩ: ﺍﺯ ﻣﺤﻴﻂ ﺧﺎﻧﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻣﺤﻞ ﻛﺴﺐ ﻭ ﻛﺎﺭ، ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﻬﺎﻯ ﺍﺩﺍﺭﻯ ﻭ ﻣﻄﺒﻮﻋﺎﺕ، ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻤﻮﻧﻪ: ﻣﺎ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺍﺯ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﻯ ﻣﻠّﻰ ﻭ ﻣﺤﻠّﻰ ﺧﻮﺩ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﻰ ﻛﺸﻴﻢ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﻰ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻴﻢ، ﺑﻪ ﻋﻜﺲ ﺳﻌﻰ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺍﺯ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﻣﺪﻫﺎﻯ ﺯﺷﺖ ﻭ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺍﺣﻴﺎﻧﺎً ﻣﻀﺤﻚ ﻭ ﺑﺪ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻭ ﺑﻰ ﻗﻮﺍﺭﻩ

 ﺑﻪ ﻧﺎﻡ "ﻣﺪﻫﺎﻯ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻰ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻰ"ﺗﻘﻠﻴﺪ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ.

 

استثمار نوین اراده:

برای این بخش که مثال های آن به وفور یافت میشود فقط به 2 مورد اشاره میکنم که یکی از آنها مشترک بین ملت و دولت و دیگری تقریبا مشترک در دولت و صنعت ماست:

1) شرطی سازی های مستمر و مداوم غرب به نام تحریم و دریافت بازتاب های شرطی توسط ملت و دولت ما

2) شرطی سازیِ صنعت خودرو

      1)سایه ترسناک تحریم:

ما در کودکی بازی ای داشتیم، که جلوی چراغ قوه در اتاق تاریک با دستانمان سایه های بعضا ترسناک درست می کردیم که ممکن هم بود شیطنت کنیم و با آن، بقیه دوستانمان را بترسانیم، حال، تحریم ها حکم همین سایه های وحشتناک را دارد که ما بیخودی آن را برای خودمان بزرگ کرده ایم. در حقیقت تحریم های ظالمانه غرب حکم محرک معنادار را دارد و ضعف نشان دادن مداوم ما نقش بازتاب شرطی این شرطی سازی نوین را ایفا می کند 

 رهبری میفرمایند:

"من هم در این دولت و هم در دولت قبل گفتم مشکلات اقتصادی ممکن است 20 تا 40 درصد مربوط به تحریم‌ها باشد؛ بقیه مربوط است به ما؛ ما باید درست عمل کنیم. برنامه و مدیریت لازم است." 30/10/94

پس میبینید همانطور که آن پیر فرزانه فرمودند تحریم در بدبینانه ترین حالت 40 درصد باید اثر داشته باشد، پس چه میشود که مردم و بدتر از آن دولت ، نان، پوشاک، ازدواج و حتی آب خوردن و... را به تحریم ها مربوط می کنند آیا ما هم مثل آن بچه که با دیدن گل صورتی میزند زیر گریه شدیم؟؟؟ جواب آن یقینا بله است

پس مطمئن باشید این غول بی شاخ و دمی که خودمان از تحریم ها ساختیم حالا حالاها گلوی ما را گرفته و با هر پیشرفتی از هسته ای گرفته تا صنعت دفاعی مقابله کرده و بیشتر فشار میدهد ، چه با اجرای برجام و چه در دوران پسا برجام سرانجام این مشکل حل نمیشود جز، با تغییر نگاه از بیرون به درون و تقویت احساسِ ما میتوانیم در حقیقت این"ما میتوانیم" همان دیالوگی است که ناخوداگاه ما را به دوران طلایی تمدن اسلامی بر میگرداند که وظیفه دولت و البته تمام آحاد جامعه است که این روحیه را مجددا زنده کنند.

    2)صنعت خودروی ما، فیلِ سیرک غرب:

صنعت خودرو سازی ایران یا بهتر بگویم صنعت زورگو و چاق ایران خودرو و سایپا یکی از بیمارترین صنایع ما و البته قدرتمند از لحاظ مالی هستند که دچار جهل مرکبی هستند که فرقی اساسی با فیل سیرک ما دارد و این است که از ابتدا خودش پای خودش را به درخت وابستگی بست و بدون تلاش و با حمایت دولت روز به روز چاق تر شد به طوری که الان در سیرک واردات قطعات و مونتاژ، آنها برای اربابان فرانسوی و غربی خوش رقصی میکنند و تبدیل شده اند به نفوذی های صنعت خودروسازی غربی و البته محرک های لازم هم از طرف های غربی و دولتی دریافت میکنند و همین امر است که نیازی نمی بینند که خودکفا شوند و محصولاتی تولید کنند که آیندگان بتوانند در هوایی به دور از آلودگی های حاصل از خودروهای فسیلی زندگی کنند

در مستند " فردا دیر است" که در حرکتی مثبت از رسانه ملی در برنامه ثریا پخش شد روایتی میبینیم بسیار دردناک از همکاری دردناک تر دولت و صنعت خودروسازی کشور، که به ذبح دانش و توانمندی یک مخترع از هزاران مخترع و اندیشمند این مرز و بوم می انجامد در این مستند که شاهد اصلی این عقب ماندگی ما در صنعت خودروی جناب آرین مخترع خودروهای هیبریدی میباشند ضمن ابراز گله مندی از عدم همکاری اعضای دولت ، گفتاری دارند از احساس حقارت مسئولین ما در برابر رقبای غربی که مجال روایت کامل این مستند در این مقاله نیست

در کل اینها قطره ای بودند از احساس حقارت ما از تمدن غرب و اینکه حالا اتفاقی است که افتاده باید چه کاری برای بازگشت به دوره طلایی انجام دهیم

درمان مرض احساس حقارت ملت:

ﺷﺎﻳﺪ ﻋﺪﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ ﻓﺮﻧﮕﻰ ﻣﺂﺑﻬﺎﻯ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺗﻠﺦ ﻭ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﻰ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺭﺍ ﺑﻰ ﭘﺮﺩﻩ ﮔﻔﺖ، ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻄﺮ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻛﻪ ﺗﻤﺪﻥ ﻛﻬﻦ ﻭ ﺍﺻﺎﻟﺖ ما ﺭﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺁﮔﺎﻩ ﺳﺎﺧﺖ.

ﺑﻌﻀﻰ ﺗﺼﻮّﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻭﺿﻊ ﻛﻨﻮﻧﻰ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻜﻮﺷﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﻴﻤﺘﻰ ﻛﻪ ﻫﺴﺖ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﻰ ﺻﻨﻌﺘﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺻﻨﻌﺘﻰ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻳﻴﻢ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻫﻤﻪ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﺣﻞ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺭﻭﻳﻬﺎ ﻭ ﻏﺮﺏ ﺯﺩﮔﻴﻬﺎ ﺧﻮﺩﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﺘﻮﻗّﻒ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ. ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪّﺕ ﻛﻪ ﻣﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﮔﻰ ﺻﻨﻌﺘﻰ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻏﺮﺑﻴﻬﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻨﺸﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﻴﺶ ﻣﻰ ﺭﻭﻧﺪ. ﻓﻰ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺫﻭﺏ ﺁﻫﻦ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻯ ﻣﺸﺮﻕ ﺯﻣﻴﻦ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﺪ؛ ﻏﺮﺑﻴﻬﺎ

ﺩﺭ ﻛﺮﻩ ﻣﺎﻩ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻛﺮﻩ ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺳﻴﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﻛﻬﻜﺸﺎﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ. ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺪﻳﻬﻰ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻚ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﺘﻮﻗّﻒ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺪﻭﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺳﻴﻢ. ﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺭﺍﻩ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ صنعتی ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ،ﻣﺜﻠًﺎ، ﻃﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻮﺍﭘﻴﻤﺎﻫﺎﻯ ﺟﺖ ﻣﻰ ﺭﻭﻧﺪ.

ﭘﺲ ﭼﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺮﺩ؟ ﺁﻳﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﻭﻯ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ کنیم؟ یا دروازه کشور را بر روی غرب به طور کامل ببندیم؟

حل مشکل ظاهرا به این سادگی ها نیست

اما به طور مختصر پیشنهادات زیر را میدهیم:

1- ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻭﺿﻊ ﺭﻭﺍﻧﻰ ﻭ ﮔﺸﻮﺩﻥ ﻋﻘﺪﻩ ﺣﻘﺎﺭﺗﻰ ﻛﻪ ﺷﺮﻗﻴﻬﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﺳﺘﻘﻠﺎﻝ ﺭﻭﺣﻰ ﻭ ﻓﻜﺮﻯ، ﻭ ﻛﺸﺘﻦ ﺭﻭﺡ ﻏﺮﺏ ﺯﺩﮔﻰ ﺩﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ.

 2- ﻛﻮﺷﺶ ﺑﺮﺍﻯ ﺯﻧﺪﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﻠﻰ ﻭ ﺫﺧﺎﻳﺮ ﻓﻜﺮﻯ اسلام ﻭ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﻃﺮﺣﻬﺎﻯ ﺻﺤﻴﺤﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﻣﺎﻳﻪ ﻫﺎ.

 3- ﺍﺣﻴﺎﻯ ﺳﻨﻦ ﺍﺻﻴﻞ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻋﻤﻮﻡ- ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﻧﺴﻞ ﺟﻮﺍﻥ- ﺑﻪ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭﺍﺕ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﻭ ﻣﻌﺮﻓﻰ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺰﺭﮒ اسلام، ﻭ ﺗﺸﺮﻳﺢ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﻘﺎﻁ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﺗﻤﺪّﻥ ﺑﺰﺭﮔﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻳﻢ، ﺑﺎ ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺳﻨﺪﻫﺎﻯ ﺯﻧﺪﻩ.

4) عملی کردن سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی

5) ایجاد روحیه برای کار و تلاش جهادی توسط رسانه های جمعی

6) تلاش و تلاش و تلاش

لازم به ذکر است که این پیشنهادات صرفا تعدادی از راهکارها میباشد و به طور قطع راهکارها بیشتر از تعداد است

امیدوارم از قلم فرسایی بنده خسته نشده باشید و این مقاله حداقل قلقکی باشد برای رسیدن به آرمانهای انقلابی و اسلامی کشور عزیزمان ایران

دریافت pdf مقاله:

منابع:

اسرار عقب ماندگی شرق / آیت الله مکارم شیرازی/ چاپ 1348

www.khamenei.ir

ویکی پدیا

سانتراک،1385،ص372

www.edu-psychology.blogfa.com

 #احسان_ملایی

#جنگ_اراده_ها

#شرطی_سازی

#تمدن_سازی_اسلامی

نامردی نکنیدا منبع راذکر کنید

انتشار مطلب با ذکر منبع بلا مانع ست

کانال ما را دنبال کنید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی