شغل انبیای آمریکایی
کرامتِ موت اختیاری:
عرفای بزرگ با تهذیب نفس و مراقبتهای ویژه ای که از خودشان داشتند به مقاماتی از جمله کرامتِ موت اختیاری نائل میشدند؛ در دورانی که مردم سیاهپوست آفریقایی دچار حبِّ دنیا و حبّ بالذات بودند مردمانی از سرزمین اخلاق مدار و متمدن آمریکا به این دیار داخل شدند و با برنامه های فرهنگی و اردوهای مداوم، آنها را به مهد تمدن، سرزمین اخلاق و عرفان یعنی آمریکا گسیل می دادند و پس از تلاشهای شبانه روزی اساتید اخلاق بشر، دید آنها را نسبت به دنیا تغییر داده و در آنها نهال حبِّ به آخرت و عشق ورزیدن به مرگ و دیار باقی را می کاشتند به طوری که راشدِ آفریقایی با هدایتهای مرشد آمریکایی، طی طریقت می کرد و کم کم به کراماتی از جمله موت اختیاری و حتی اختیار موت عهد و عیال را به دست می آوردند؛ به طوری که بین انواع مردن، مثل مردن به دلیل سوء هاضمه و کمبود آب و غذا و مردن در معدن به دلیل سختی کار و یا مرگ تدریجی بر اثر تنبیهات عرفانی و یا خودکشی، یکی را به اختیار خودشان انتخاب میکردند و همچنین کسانی که عشق به خانواده داشتند برای تسریع طی طریقت کردن خانواده، آنها را خفه میکردند تا کمتر به آلودگی های دنیا دچار شوند و زودتر به سعادت برسند.
تنبیهات عرفانی:
همه ی ما اذعان داریم که کودکان دوران پست مدرن نسبت به گذشتگان لوس و نُنرتر هستند که روانشناسان عامل آن را نبود فلک برای ایجاد نظم و اخلاق میدانند، و به همین دلیل، کودکان نازک نارنجی تر شده اند، از همین روی،فاتحان خاک آمریکا که به علوم جدیده از جمله روانشناسی احاطه داشتند در راستای تادیب آفریقاییان وحشی، آنها را به فلک میبستند و بر کفل و پشتشان با تازیانه میزدند تا مبادا فکرشان سمت توحش اولیه برود و آنها را با همین سبک سنتی به سمت نظم نوین جهانی با رویکرد اخلاق مدارانه معکوس، سوق دادند این سبک تمدن زایی را سعید نوری خوب بیان کرده است که میگوید:
بچه که بودم به من آموختند:
فحش نباید بدهی گوسفند
بی ادبی بوده از این خانه دور
حرف رکیکی نزنی بیشعور
معدن کاری، شغل انبیای آمریکایی:
بهترین آموزش اخلاق به عقیده اساتید اخلاق، اخلاق عملی است، همانطور که عمو سام، اعلی مقامه لِاِرشاد الظالمین، میفرمایند: "تربیتی که مایه ای از عمل و محسوسات ، در آن نباشد به درد عمه سام می خورد". اصلا دلیل اصلی اشتغال و سرمایه گذاری انبیای آمریکایی در معادن طلا به همین دلیل است، حالا هر چه قدر شما بگویید که قلب انسان گنجینه طلا است مگر این سیاهان نفهم، میفهمند، به همین دلیل آنها را به کار در معدن گماردند تا طلا را با دستان خود از قلب کوه استخراج کنند و ببیند که قلب انسان گنجینه ایست بس گرانبها، البته انبیای غرب وحشی، این گنجینه را سریع از آنها میگرفتند و کمی هم مورد تنبیهات عرفانی قرارشان میدادند تا فکرِ مایه ی فساد(ثروت) از سرشان بیفتد تا مبادا علاقه شان به طلا آنها را از راه سعادت به راه شقاوت و دنیا دوستی و حرص و آز بکشاند.
تربیت فرزندان:
از آنجا که سرخپوستان بومی آمریکا نه میدانستند آینده چیست و نه برنامه ریزی برای آن!!! و بلا قید و بی مهابا بچه به دنیا می آوردند و تکثیر و تکاثر بی رویه داشتند، و به فکر تربیت آنها نبودند، پیامبران تمدن آمریکا تصمیم گرفتند که پیام، فرزند بیشتر، تربیت بدتر را در آنها نهادینه کنند که با تلاش بی وقفه هرنان کورتز و اندرو جکسون این مهم به نتیجه رسید و به گونه ای موالید آنها کنترل شد که طی چند صد سال، جمعیت آنها بر روی 2 میلیون تثبیت شد و بزهکاری هایی که ممکن بود از تربیت بد و جمعیت بی رویه آنها ایجاد شود در نطفه خفه شد.
نویسنده: احسان ملایی
ذکر مطلب با درج منبع بلامانع است
http://soltan-ol-zahekin.blog.ir/1395/04/09/hoghoogh%20bashar